ما که رفتیم ...

ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم

واسه تو یه عمر اسیر تو کنج این خونه بودیم

ما که رفتیم تو بمون با هر کی که دوسش داری

با اونی که پنهونی سر روی  شونش  میذاری

ما که رفتیم ولی این رسم وفاداری نبود

قصه چشمای  تو  واسه  ما  تکراری  نبود

ما که رفتیم ولی مزد دستای ما این نبود

دل  ما  لایق  اینکه  بندازیش  زمین  نبود

ما که رفتیم تو برو دل بده دست دیگری

به قول حافظ ما هم داریم یه یار سفری

ما که رفتیم تو برو دنبال طالع خودت

ببینم که سال دیگه کی میاد تولدت

ما که رفتیم تو بمون با اون که از راهاومده

اونکه با اومدنش خنجر به قلب من  زده

ما که رفتیم دل ندیم دیگه به عشق کاغذی

لااقل میومدی پیشم  واسه خداحافظی

شاعر مرد و زن (مشاجره)


امیدوارم با خواندن هر بیت لبخند بر روی لبهایتان بنشیند.

ادامه مطلب ...

شعری از خلیل جوادی

باز بوی باورم خاکستریست

صفحه های دفترم خاکستریست

پیش از اینها حال دیگر داشتم

هر چه می گفتند باور داشتم

پیرها زهر هلاهل خورده اند

عشق ورزان مهر باطل خورده اند

باز هم بحث عقیل و مرتضی ست

آهن تفدیده مولا کجاست

نه فقط حرفی از آهن مانده است

شمع بیت المال روشن مانده است

دست ها را باز در شبهای سرد
ها کنید ای کودکان دوره گرد

مژدگانی ای خیابان خوابها

می رسد ته مانده بشقابها

در صفوف ایستاده بر نماز

ابن ملجم ها فراوانند باز

سر به لاک خویش بردید ای دریغ

نان به نرخ روز خوردید ای دریغ

گیر خواهد کرد روزی روزیت

در گلوی مال مردم خوارها

من به در گفتم و لیکن بشنوند

نکته ها را مو به مو دیوارها

با خودم گفتم تو عاشق نیستی

آگه از سر شقایق نیستی

غرق در دریا شدن کار تو نیست

شیعه مولا شدن کار تو نیست

من به در گفتم و لیکن بشنوند
نکته ها را مو به مو دیوارها


خلیل جوادی